حالتی که بيد روی جويبار خم شده است
مانند عزاداری که برای معشوقش می گرید
مرا به یاد پائیز گزشته می اندازد
...وقتی که روی یک زانو ,خود را به تو واگذار کردم
مانند عزاداری که برای معشوقش می گرید
مرا به یاد پائیز گزشته می اندازد
...وقتی که روی یک زانو ,خود را به تو واگذار کردم
La, vois, le saule s'incline dessus du ruisseau,
comme une personne qui se descend, criant pour l'amant.
Me rapelle d'automne, presse dans ton reverence,
je m'ai engagee a vous...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر