تیر ۲۵، ۱۳۸۴

Pulled Under

Just freedom is only a hallucination ازادی تنها توهمی بیش نیست
That waits at the edge of the distant horizon که در لبه افقی در دور منتظر است
And we are all strangers in global illusion و همه ی ما در این خیال باطل غریبه ایم
Wanting and needing impossible heaven نیازمند و خواستار بهشتی غیرممکنیم
Chasing the dream as they swim out to sea در حالی که انها به سمت دریا شنا می کنند
The mirage ahead says that they can be freeسرابی که جلوی ماست نشان میدهد که انها می توانند ازاد باشند
Become lost in delusion drowning their reason گم شدن در فریب غرق شدن عقلهایشان
Swept on by the current of selfish ambition منحرف شده با جاه طلبی های روزمره
Frightened ashamed and afraid of the blame ترسان و شرمسار از مقصرشناخته شدن
The questions are screaming the answers are hiding سوالها فریاد می زنند ِ جوابها پنهان میشوند
The sickness is growing distracted condition بیماری به حالت دیوانه کننده ای رشد می کنند
You can feel the disgust and smell the confusionمی توانی نفرت را حس کنی و پریشانی را ببویی
Lying insane getting soaked in the rain دروغهای احمقانه در باران غسل داده می شود
Draining the sky of the guilt and the shame ابکشیدن اسمان ِ گناه و ننگ
The nightmare is coming the clouds are descending ابرها پایین میآیند و کابوس آغاز می شود
Pulled under two thousand metres a second ۲۰۰۰متر بر ثانیه پایین کشیده شده
Clawing at walls that just slip through my fingers چنگ زدن به دیواری که از میان انگشتانم می لغزد
Darkness consuming collapsing and breaking تاریکی می شکند ِ متلاشی می کند و تحلیل می رود
Distilled paranoia* seeped into the walls قطرات پارانویا از درون دیوارها می تراود
And filled in the cracks with the whispering calls و با نجوا شکافها را پر می کند
Shadows are forming ِ take heed of the warnings به هشدارها توجه کن ِ سایه ها پیشرفت می کنند
Creeping around at four in the morning در ۴ صبح به اطراف می خزند
Lie to myself start a brand new beginning به خودم دروغ می گویم تا یک آغاز کاملا نو داشته باشم
But i'm losing myself in this fear of livingاما خودم را در ترس از می بازم
Freedom is only a hallucination ازادی تنها توهمی بیش نیست
That waits at the edge of the places you go when you dream که در لبه جایی که هنگام رویا میروی منتظر است Deep in the reason betrayal of feeling در اعماق عقل خیانتِ احساسات
The mistakes that I made tore my conscience apart at the seemsبنظر می رسد که اشتباه هایم وجدانم را می دردFreedom is only a hallucinationازادی تنها توهمی بیش نیست
That waits at the edge of the places you go when you dream که در لبه جایی که هنگام رویا میروی منتظر است Freedom is only a hallucinationازادی تنها توهمی بیش نیست
That waits at the edge of the places you go when you dream که در لبه جایی که هنگام رویا میروی منتظر است Deep in the reason betrayal of feeling در اعماق عقل خیانتِ احساسات
The mistakes that I made tore my conscience apart at the seemsبنظر می رسد که اشتباه هایم وجدانم را می دردFreedom is only a hallucinationازادی تنها توهمی بیش نیست
That waits at the edge of the places you go when you dream که در لبه جایی که هنگام رویا میروی منتظر است

هیچ نظری موجود نیست: